کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 537

1. هدایه خواندی و هیچت هدایتی نرسید

2. عناه کشید و زآن سو عنایتی نرسید

3. از خوان علم که پر نقل حکمت است ترا

4. برون ز نقل حدیث و روایتی نرسید

5. به گوش نهادی شبه نزول و همین

6. ز لحن غیب بگوش تو آبتی نرسید

7. ترا چه سود بروز جزا و قابه و جزو

8. چو از وقابة عفوش حمایتی نرسید

9. ندیده دیده بینا بابت این راه

10. به هر مکاشفه تا در نهایتی نرسید

11. از سالکان خبری بافتم بغابت راست

12. که یک رونده درین ره بغایتی نرسید

13. از آن دهان که «ذو العلم» لفظ اوست کمال

14. بگوش حرف شنو جز حکایتی نرسید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
* رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست
شعر کامل
حافظ
* جای نزهت نیست گیتی را که اندر باغ او
* نیشکر چون برگ سنبل زهر دارد در میان
شعر کامل
خاقانی
* ز فراق جان من گر ز دو دیده در فشاند
* تو گمان مبر که از وی دل پرگهر ندارم
شعر کامل
مولوی