کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 536

1. وقتی مرید بود دل اکنون غلام شد

2. زلف بنی گرفت و گرفتار دام شد

3. صوفی ز عشق باره برندی گرفت نام

4. از ننگ زهد رست و بدین نیکنام شد

5. چشمم به آرزوی تماشای زلف تست

6. چون چشمه روزه دار که مشتاق شام شد

7. لبهای تشن پرور نو نا ز دیده رفت

8. آبم به حلق و خواب به مژگان حرام شد

9. گر غم بکند از چمن دل صنوبرش

10. در جان خیال قد تو قائمقام شد

11. مه را که کوس حسن بر افلاک میزند

12. تو دیر زی که نوبت او هم تمام شد

13. نازک سخن بوصف لب او شدی کمال

14. طوطی شکر شکست که شیرین کلام شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* میان مهربانان کی توان گفت
* که یار ما چنین گفت و چنان کرد
شعر کامل
حافظ
* چنان در قید مهرت پای بندم
* که گویی آهوی سر در کمندم
شعر کامل
سعدی
* شرطست نه بر چشمه که بر چشم نشانند
* مانند تو سروی که ز بستان بدر آید
شعر کامل
خواجوی کرمانی