غزل شمارۀ 535
1. وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید
2. دولتی را که به از دینی و عقبی طلبد
3. دوستداران به جز از دوست خواهید ز دوست
4. که نباشد به ازو هر چه ازو میطلبید
5. می کنید از سر هستی هوس خاک درش
6. از پس خاک شدن جنت اعلى طلبید
7. پیش بالا و لب او خنکیهاست همه
8. سایه و آب که از کوثر و طوبی طلبید
9. نوش داروست لبش درد ندارید دریغ
10. چند شربت ز شفاخانه عیسی طلبید
11. پسر تربت مجنون چو بسوزید عبیر
12. شکر و عود ز خال و لب لیلى طلبید
13. دگر از میکده پرسید خبرهای کمال
14. تا کی اش بر سر سجاده تقوی طلبید
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده