کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 535

1. وصل او مانده چرا دولت دنیا طلبید

2. دولتی را که به از دینی و عقبی طلبد

3. دوستداران به جز از دوست خواهید ز دوست

4. که نباشد به ازو هر چه ازو میطلبید

5. می کنید از سر هستی هوس خاک درش

6. از پس خاک شدن جنت اعلى طلبید

7. پیش بالا و لب او خنکیهاست همه

8. سایه و آب که از کوثر و طوبی طلبید

9. نوش داروست لبش درد ندارید دریغ

10. چند شربت ز شفاخانه عیسی طلبید

11. پسر تربت مجنون چو بسوزید عبیر

12. شکر و عود ز خال و لب لیلى طلبید

13. دگر از میکده پرسید خبرهای کمال

14. تا کی اش بر سر سجاده تقوی طلبید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهشتی روی من دارد به سویم گوشۀ چشمی
* ز نعمتهای جنّت قسمتم گردیده، بادامی
شعر کامل
حزین لاهیجی
* تو صنم قبلهٔ صاحب نظرانی امروز
* که زنخدان تو آتش به چه زمزم زد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* از گشایش نبود بهره تهی مغزان را
* پسته پوچ محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی