غزل شمارۀ 543
1. هر کسی در حرم عشق تو محرم نشود
2. هر براهیم به درگاه تو ادهم نشود
3. مرد تا روی نیارد ز دو عالم به خدای
4. مصطفی وار گزین همه عالم نشود
5. قلعه دین نکنی بی مدد دلها فتح
6. لشکرت گر نبود ملک مسلم نشود
7. تا مشرق نشود بنده به سلطان صفتان
8. هرگر اندر نظر خلق مکرم نشود
9. دل عشاق بازار و به جان عذر مخواه
10. که مداوای چنین ریش بمرهم نشود
11. گر شکست نو کند حاسد بدگوی کمال
12. دلت از جا نرود دانم و درهم نشود
13. سنگ بد گوهر اگر کاسه زرین شکند
14. قیمت سنگ نیفزاید و زر کم نشود
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده