کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 588

1. گر قبول نو فتد از من بیدل سیر و زر

2. هر دو پیش تو فرستم مع شنى آخر

3. شب که مهمان من آیی من درویش ز آه

4. سازم از بهر تو بریان همه مرغان سحر

5. بس کن ای باد صبه این حرکتهای خنک

6. چند کردن به هوای خود از آن کوی گذر

7. آنچنان گنج خیال تو غنی ساخت دو چشم

8. که برفتند بجاروب مزه لعل و گهر

9. صفت قند لبت کرد مکرر طوطی

10. پسته گفتش به ادب گو سخن و مغز مبر

11. خال ها بر لب شیرین تو دانی چه بود

12. نقطه هانی که نهادند به بالای شکر

13. دید چشمان تر در دور رخ و گفت کمال

14. فتنه گر مرد م کاننده درین دور قمر


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از نگاهی می دهد جان چشم او عشاق را
* نرگس بیمار اینجا کار عیسی می کند
شعر کامل
صائب تبریزی
* جز از گوی و میدان نبودیش کار
* گهی زخم چوگان و گاهی شکار
شعر کامل
فردوسی
* ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
* نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
شعر کامل
سنایی