کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 603

1. سر من خاک پایت باد و جان نیز

2. که در پای تو خوشتر این و آن نیز

3. چگونه در حریم او نهم پای

4. که نگذارنده سر بر آستان نیز

5. بکویت جز صبا کس را گذر نیست

6. ولیکن غیرتم آید از آن نیز

7. چه تنگ است آن شکر یعنی دهانت

8. که وهم آنجا نمی گنجد گمان نیز

9. دل آواره من تا کجا شد

10. کرو نامی نمی یابم نشان نیز

11. تواند بوده دل جای غم تو

12. چه جای دل که جان ناتوان نیز

13. کمال آن شب که در چرخ آید آن ماه

14. زجان دستی بر افشان وز جهان نیز


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هر کسی را نتوان گفت که صاحب نظرست
* عشقبازی دگر و نفس پرستی دگرست
شعر کامل
سعدی
* بیگناهی کم گناهی نیست در دیوان عشق
* یوسف از دامان پاک خود به زندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* از هر چه می‌رود سخن دوست خوشترست
* پیغام آشنا نفس روح پرورست
شعر کامل
سعدی