غزل شمارۀ 613
1. تو زما وصف آن جمال مپرس
2. لب او بین و از زلال مپرس
3. عقل گفتا به روی او چو نی
4. گفتمش روی بین و حال مپرس
5. گفته ای در سر که رفت سرت
6. چون شد این قصه پایمال مپرس
7. ای دل احوال ضعف خود ز طبیب
8. چون نباشد ترا مجال مپرس
9. با تو ای بی وفا که گفت بگوی
10. که همه عمر از کمال مپرس
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده