کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 648

1. نیستم دسترسی آنکه ببوسم پایش

2. در برفت وز سر من نرود سودایش

3. عاشق ار سر دل خویش نیارد به زبان

4. خود گواهی دهد از حال درون سیمایش

5. حال بیداری شمع از دل رنجور بپرس

6. که چه آمد به سر از دیده شب پیمایش

7. شد چنان گرم به رخسار خود آن شمع چگل

8. که به پروانه دلان نیست دگر بروایش

9. جای آنست که چون سایه روڈ سرو ز جای

10. گر بگویند به بستان صفت بالایش

11. طوطی از گفته مانند مکرر چند

12. تا براندیم حدیث از لب شکر خایش

13. گر قدم رنجه کن آن سرو به سروقت کمال

14. که سری دارد و خواهد که نهد بر پایش


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* منم آن قمری نالان که از بس سنگ بیدادم
* زدند از هر طرف از باغت ای سرو روان رفتم
شعر کامل
هاتف اصفهانی
* مزن بلبل دم از نسرین که در خلوتگه رامین
* چو ویس دلستان باشد نشاید نام گل بردن
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* عشق سازد حسن عالمسوز را در خون دلیر
* ذوالفقار شمع باشد بال و پر پروانه را
شعر کامل
صائب تبریزی