کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 685

1. ای بخت بارینی که به باران رسانیم

2. در تنگنای زرتشان وارهانیم

3. من مرده ام نه زنده بدین حال کس مباد

4. حقا خجالت ازین زندگانیم

5. نه پرسش نه طال بقائی به نامه ای

6. این چشم داشت نیست ز باران جائیم

7. خون میخورم به جای می این ست عشرتم

8. جانم به لب رسد ازین کامرانیم

9. با صد دریغ جان به جوانی دهم به باد

10. گر زآنکه رحمتی نکنی بر جوانیم

11. ای باد رنجه کن قدمی در حریم شاه

12. آنگه به عرض او برسان ناتوانیم

13. پایم به دست نیست و لیکن به سر دوم

14. چون خامه باز گر به خط خویش خوائیم

15. صدق کمال ساده درون و کمال صدق

16. چون خامه باز گر به خط خویش خوائیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گل نیز در آن هفته دهن باز نمی‌کرد
* و امروز نسیم سحرش پرده دریده‌ست
شعر کامل
سعدی
* غالباً تلخی جان کندن من خواست طبیب
* که به جز صبر نفرمود مداوای دگر
شعر کامل
هلالی جغتایی
* دلم هر لحظه از داغی به داغ دیگر آویزد
* چو بیماری که گرداند ز تاب درد بالین را
شعر کامل
صائب تبریزی