کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 700

1. بی تو نفسی که زنده مانم

2. اگر می کشیم سزای آنم

3. هرگز نبرم زنیغ نو مهر

4. گر کارد رسد به استخوانم

5. دل را ز لبت چو سازم آگاه

6. بر سوخته نمک فشانم

7. این سوز درون ز سوختن نیست

8. نا ساختن تو سوخت جانم

9. گفتی غم تو خورم چه دانی

10. غمخواره اگر تونی چه دانم

11. خونابه دل مرا حلال است

12. ای دیده که من نمی چکانم

13. گویند کمال بر در دوست

14. از خاک کم است بیش از آنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدین صفت که ز هر سو کشیده‌ای صف مژگان
* تو یک سوار توانی زدن به قلب سپاهی
شعر کامل
فروغی بسطامی
* مردم آزار محال است خجالت نکشد
* که نمک آب شود چون به جراحت گذرد
شعر کامل
صائب تبریزی
* مگر تو شانه زدی زلف عنبرافشان را
* که باد غالیه سا گشت و خاک عنبربوست
شعر کامل
حافظ