کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 701

1. پیش رخ نو مه را حسنی چنان ندیدم

2. این اختر سعادت بر آسمان ندیدم

3. از ضعف شد تن من دور از تو استخوانی

4. پیش سگان کویت این استخوان ندیدم

5. بار غمت گر آن را بر دل گران نماید

6. من بر دو دیده آن را باری گران ندیدم

7. ای دل به خواب او را هنگام بوس و آغوش

8. گر تو دهان ندیدی من هم میان ندیدم

9. ماند قد من و تو این نیر و آن کمان را

10. نیر اینچنین افتاده دور از کمان ندیدم

11. چندانکه خورد خونم از دیده خاک آن را

12. چون ریگ تشنه هیچش سپری از آن ندیدم

13. آمد به خاک کویش اشک کمال

14. غلطان آبی بدین روانی در بوستان ندیدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بار خاطر نیستم روشندلان را چون غبار
* بر بساط سبزه و گل سایهٔ پروانه‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* با ما بساز یکنفس آخر که همچو عود
* ما را بسوخت مطربهٔ پرده‌ساز باز
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* سوسن چو زبان داشت فروشد به خموشی
* در سینهٔ او گوهر اسرار نهادند
شعر کامل
عطار