غزل شمارۀ 702
1. تا خانه دل جای نمنای تو کردیم
2. در خانه چراغ از رخ زیبای تو کردیم
3. شوریده سری جمله گرفتیم بگردن
4. آنگه چو سر زلف تو سودای تو کردیم
5. دیدیم دل و عقل ز خود دور به صد گام
6. آن روز که از دور تماشای تو کردیم
7. از پستی و بالا همه کس نعره برآورد
8. هر جا که حدیث قد و بالای تو کردیم
9. هر لحظه بما گرم تری از ستم و جور
10. تا در دل آنشکده مأوای تو کردیم
11. بر سینه ما چند نهد فرقت نو داغ
12. آخر نه به این سینه تمنای تو کردیم
13. ما از مناع دو جهان بود دل و دین
14. آن نیز نثار قد رعنای تو کردیم
15. چون رفت کمال از نظرت طلعت دلدار
16. قطع نظر از دیدۂ بینای تر کردیم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده