کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 706

1. ترا در دل وفا باشد چه دانم

2. ز خوبان این کرا باشد چه دانم

3. فکندی وصل خود با روز دیگر

4. پس از مردن دوا باشد چه دانم

5. بکش گفتم مرا گفتی روا نیست

6. چنین کشتن روا باشد چه دانم

7. دعا ناگفته داری نسد دشنام

8. عطا پیش از دعا باشد چه دانم

9. به دیدن قانعم گفتم ز تو گفت

10. قناعت در گدا باشد چه دانم

11. مرا گفتی کجا باشد دل تو

12. چنین مسکین کجا باشد چه دانم

13. کمال این ریش را مرهم صبوریست

14. و لیکن آن ترا باشد چه دانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بدین رواق زبرجد نوشته‌اند به زر
* که جز نکویی اهل کرم نخواهد ماند
شعر کامل
حافظ
* بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
* هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
شعر کامل
جامی
* در هر کمین که آن ترک تیر از کمان گشاید
* دل را هدف توان ساخت جان را سپر توان کرد
شعر کامل
فروغی بسطامی