کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 716

1. چه خوشتر دولتی زینم که دایم با تو بنشینم

2. که سیری نیست از رویت مرا چندانکه میبینم

3. به چشم ناتوان زینسان که بردی خوابم از مژگان

4. نه بیند که به خواب اکنون که آید سر به بالینم

5. شب هجرانت از هر سو فشاندم اشک دور از تو

6. چو مه گشت از نظر غایب به رفت از دیده پروینم

7. گیم پیش کسان خوانی مسگ کو گه گدای در

8. برد هر کس حسد بر من مکن تعظیم چندینم

9. البت را چون نگویم کز دهانت هست نازکتر

10. که جان بر یک سر موی تو نتوانم که بگزینم

11. حدیث حسن رخسارت چو گل تا کرده ام دفتر

12. ورق را سرخ روئیهاست از گفتار رنگینم

13. مرا گوئی کمال آئین عاشق بی دلی باشد

14. اگر بیدل نیم جانا من از عشق تو بیدیم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ملامتگوی عاشق را چه گوید مردم دانا
* که حال غرقه در دریا نداند خفته بر ساحل
شعر کامل
سعدی
* به خلدم دعوت ای زاهد مفرما
* که این سیب زنخ زان بوستان به
شعر کامل
حافظ
* گفتیم درد تو عشق است و دوا نتوان کرد
* دردم از توست دوا از تو چرا نتوان کرد
شعر کامل
هاتف اصفهانی