کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 736

1. روز نشاطست و عیش باده بیارید و جام

2. زآنکه به جان آمدم در غم ناموس و نام

3. هست مرا آرزو یک دو مراد از جهان

4. صحبت یاران خوش صحت و شرب مدام

5. ور نبود هیچ ازین دولت حسن تو باد

6. عشق تو ما را بس است درد تو ما را تمام

7. ذوق درونی و درد لازمه عاشقیست

8. هر که در و این دو نیست عشق برو شد حرام

9. گرنه بشویم به می سینه پر جوش را

10. از سر من کی رود این همه سودای خام

11. دیده بد فرصئی کور بود دایما

12. عیش کنم لایزال نوش کنم می مدام

13. پشت و پناه من است سرو قد عالیت

14. سایه عالیت باد بر سر ما مستدام فارغم

15. تا به تو وابسته ام کلی و جزوی کار

16. از نیک و بد ایمنم از خاص و عام

17. سعی بسی کرده ام تا به تو ره برده ام

18. غابت سعی کمال هست همین والسلام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غیر وقت آنچه شود فوت ز اسباب جهان
* عارفان را مژه نمناک نگردد هرگز
شعر کامل
صائب تبریزی
* رزق اگر بر آدمی عاشق نمی باشد، چرا
* از زمین گندم گریبان چاک می آید برون؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* این جهان کوهست و فعل ما ندا
* سوی ما آید نداها را صدا
شعر کامل
مولوی