کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 857

1. زنشاط و عیش بادا لب تو همیشه خندان

2. شکرست آن نه لبها گهرست آن نه دندان

3. به دهان تنگ فرما که زحقه مرهمی ده

4. چو به خنده تازه کردی سر ریش دردمندان

5. به غبار گرد روی تو خطی نوشته دیدم

6. که به حسن از آنچه بودی شده هزار چندان

7. قلم مصوران گو سر خود بگیر و میرو

8. نوبیا و صورت خود بنما بنقش بندان

9. به بتان آهنین دل نشوی دلا مقابل

10. که تو آبگینه داری و نبی حریف سندان

11. چو مجال بوسه افتاد به به نیاز صوفی

12. تو و آستین زاهد من و آستان رندان

13. ننهی کمال خود را ز سگان آستانش

14. که به پایه بزرگی نرسند خود پسندان


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دم مرگ چون آتش هولناک
* ندارد ز برنا و فرتوت باک
شعر کامل
فردوسی
* من از درمان و درد و وصل و هجران
* پسندم آنچه را جانان پسندد
شعر کامل
باباطاهر
* بی حجاب تن خاکی نرسد جان به کمال
* پسته بی پوست محال است که خندان گردد
شعر کامل
صائب تبریزی