کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 856

1. زلف بر دوش آن پری در ماهتاب آمد برون

2. گونیا از سوی چین صد آفتاب آمد برون

3. دور سازم گفتم اشک از چشم تر با آستین

4. چشمه چندانی که کردم پاک آب آمد برون

5. میرود آهم به گردون تا ز دل خون می رود

6. دود از روزن ز خوناب کباب آمد برون

7. کاو کاو خرقهها کردند در دور لبش

8. ز آستین صوفیان جام شراب آمد برون

9. گر ز دل بیرون شد وینشست بر چشمم چه باک

10. بود گنج حسن از کنج خراب آمد برون

11. بوسه ها دادم حمایل را که از بهر رقیب

12. چون گشودم فال آیات عذاب آمد برون

13. تا نیفتد در دویدن پیش بالایشه کمال

14. از در خلوت به تعجیل و شتاب آمد برون


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من چه دارم درنظر تا دل به آن خرم کنم؟
* پسته از یاد شکر در پوست خندان می شود
شعر کامل
صائب تبریزی
* همه شهر بشورید چو آوازه درافتاد
* که دیوانه دگربار ز زنجیر رهیده‌ست
شعر کامل
مولوی
* تار سر زلفت ز گران باری دل‌ها
* صد بار سراسیمه در آغوش تو افتاد
شعر کامل
فروغی بسطامی