غزل شمارۀ 930
1. با تو در دل نبایدم رخ ماه
2. ی رخ نیارد شدن به خانه ماه
3. در شمایل قد تو لطف خداست
4. هست لطف خدا به تو همراه
5. بینمت دایم و چنان دانم
6. که نکردم هنوز نیم نگاه
7. گر گناهست در رخ تو نظر
8. باد چشم پر آب غرق گناه
9. غرق دریای آتش و آب است
10. جان عاشق میان گربه و آه
11. او خواهد برآمد از سر خاک
12. دردمند ترا به جای گیاه
13. طیب زلفت بخویش برد کمال
14. چون که با خاک رفت طاب ثراه
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده