کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 953

1. هر نیر کز تو بر دل غم پرور آمده

2. دل ز انتظار خون شده تا دیگر آمده

3. از دست و ساعد تو مرا نیغ آبدار

4. از آب زندگی به گلو خوشتر آمده

5. خضر خطت ندیده مثال لبت در آب

6. چندانکه گرد چشمه حیوان بر آمده

7. برخاستست از لب و خالت قیامتی

8. اینک بلال هم به لب کوثر آمده

9. در جوی چشم لحظه به لحظه فزوده آب

10. تا نقش عارض تو به چشم تر آمده

11. شاخ گلی به گریه مگر آرمت پیر

12. بی آب شاخ تازه کجا در بر آمده

13. تا کرده تازه دفتر غمهای دل کمال

14. خونهای تازه بر ورق دفتر آمده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ریزم ز مژه کوکب بی ماه رُخت شب ها
* تاریک شبی دارم با این همه کوکب ها
شعر کامل
جامی
* ما چو پیمان با کسی بستیم دیگر نشکنیم
* گر همه زهرست چون خوردیم ساغر نشکنیم
شعر کامل
وحشی بافقی
* اگر توشه‌مان نیکنامی بود
* روانها بران سر گرامی بود
شعر کامل
فردوسی