کمال خجندی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 954

1. هر نیر که بر جان ز تو از دور رسیده

2. صد دفتر شعر از حسن و خسرو سلمان

3. ما روی تو دیدیم و زجان مهر بریدیم

4. دل آمده نزدیک و بر او دوخته دیده

5. هر زاهد انگشت نمائی که بمحراب

6. نظارگی یوسف اگر دست بریده

7. من چون کشم آن زلف که صورتگر چینش

8. ابروی تو دیده سر انگشت گزیده

9. گر در دهن او چو نبات آن خط مشکین

10. چون خامه به انگشت تخیل نکشیده

11. گفتار لطیف تو کمال آب حیاتست

12. از غایت تنگیست ز لبهاش دمیده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از ما گله بی ثمری کس نشنیده است
* هر چند که چون بید سراپای زبانیم
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر
* دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
شعر کامل
سعدی
* امروز شهر ما را صد رونق‌ست و جانست
* زیرا که شاه خوبان امروز در میانست
شعر کامل
مولوی