غزل شمارۀ 956
1. باز خود را چو گل تازه بر آراسته ای
2. باغ رخسار بگلهای نر آراسته ای
3. خلق بر یکدگر افتاده ز نظاره تو
4. که دو رخ خوبتر از یکدگر آراسته ای
5. ابروی شوخ که با ماه نوش سر بسر است
6. بسر زلف سیه سر بسر آراسته ای
7. شوخی و فتنه گر و سنگدل و عهد شکن
8. چشم بد دور بچندین هنر آراسته ای
9. با وجود لب تو نیست بسائی محتاج
10. مجلس ما که بنقل و شکر آراسته ای
11. هست مهمان نور آن به مگر ای دل که ز اشک
12. خانه دیده بلعل و گهر آراستهای
13. روی آراسته بنمای خصوصة به کمال
14. که تو خاص از پی اهل نظر آراسته ای
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده