کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 116

1. عید کنون عید شد که روی تو دیدم

2. کار کنون راست شد که در تو رسیدم

3. با چه برابر کنم چنین دو سعادت

4. من که مه عید را بروی تو دیدم

5. جان و جوانی بباد دادم از یراک

6. بوی سر زلف تو زیاد شنیدم

7. در هوس آن که بر خط تو نهم سر

8. سوی تو همچون قلم بفرق دویدم

9. راه چو زلفت دراز بود و چو شانه

10. پای شدم جمله و بسر ببریدم

11. شرح یکی از هزار هم نتوان داد

12. آنچه من از دست فرقت تو کشیدم

13. در طلب آفتاب روی تو چون صبح

14. دم نزدم من که پیرهن ندریدم

15. دولت وصل تو یار من شد و آخر

16. جان خود از دست هجر باز خریدم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
* با دوستان مروت با دشمنان مدارا
شعر کامل
حافظ
* سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز
* مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
شعر کامل
سعدی
* چشم در صنع الهی باز کن، لب را ببند
* بهتر از خواندن بود، دیدن خط استاد را
شعر کامل
صائب تبریزی