کمال‌الدین اسماعیل_دیوانغزل ها (فهرست)

شمارهٔ 143

1. نخستم دل بدام اندر کشیدی

2. پس انگاهم قلم بر سر کشیدی

3. بدست عشق رخت صبر من پاک

4. ز کوی عافیت بر در کشیدی

5. چو گفتم یک نظر در کار من کن

6. ز غمزۀ در رخم خنجر کشیدی

7. بقصد جان چون من ناتوانی

8. ز روم و هند و چین لشکر کشیدی

9. ز اشک اهل من بر چهرۀ زرد

10. معصفر بر کنار زر کشیدی

11. چو بد در دفتر عشّاق نامم

12. بیک ره خط بر آن دفتر کشیدی

13. دل مسکین بزنهار تو آمد

14. شدی زنجیر زلفش در کشیدی

15. پراکنده همه غمهای عالم

16. ز بهر من بیکدیگر کشیدی

17. اگر چه آستین بر من فشاندی

18. وگر چه دامن از من در کشیدی

19. نخواهد شد ز یارم آنکه با من

20. شبی تا صبحدم ساغر کشیدی

21. ترا من چون کله بر سر نشاندم

22. مرا تو چون قبا در بر کشیدی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* فرو شوی ای معلّم لوح بیداد
* که یار این حرف پیش از مکتب آموخت
شعر کامل
جامی
* در طریق عشق خار از پا کشیدن مشکل است
* ریشه در دل می کند خاری که در پا می رود
شعر کامل
صائب تبریزی
* ای غم اگر مو شوی پیش منت بار نیست
* پر شکرست این مقام هیچ تو را کار نیست
شعر کامل
مولوی