کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقصیده ها (فهرست)

شمارهٔ 182 - وله ایضاً

1. زین پس نبیند این دل من روی خوشدلی

2. بر بسته کشت راه من از کوی خوشدلی

3. غمگین دلم که خوی گر درد و محنت است

4. تا غم بود کجا نگرد سوی خوشدلی؟

5. بی بر بماند کشت امیدم از آنکه نیست

6. آب حیات را مدد از جوی خوشدلی

7. چون مجمر ار چه سینۀ تنگم پر آتشست

8. زین سوخته جگر ندمد بوی خوشدلی

9. در عرصۀ وجود اگر چه بسر دوم

10. چوگان قامتم بنزد گوی خوشدلی

11. این طرفه بین که در دل تنگم هزار غم

12. گنجید و می نگنجد یک موی خوشدلی

13. بگرفت های های گرستن همه جهان

14. بنشست با دو بانگ و هیاهوی خوشدلی

15. چاووش ناله در همه آفاق بانگ زد

16. وای دلی که هست هواجوی خوشدلی

17. نه غم شکیبد از من و نه من ز غم کنون

18. کز سر برون شدست مرا خوی خوشدلی

19. از بس بلا و غصّه که بر یکدگر نشست

20. در دل نماند جای تکاپوی خوشدلی

21. سیمرغ خوشدلی پس قاف عدم گریخت

22. جز نقش نیست صورت نیکوی خوشدلی

23. الّا اگر چو خوشدلی اندر عدم شود

24. ورنه، نبیند این دل من روی خوشدلی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
* یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن
شعر کامل
حافظ
* آنکه پای از سر نخوت ننهادی بر خاک
* عاقبت خاک شد و خلق به او می‌گذرند
شعر کامل
سعدی
* برخاست نیشکر که ز قد تو دم زند
* از هم جدا جدا شد و ببریده بندبند
شعر کامل
فروغی بسطامی