کمال‌الدین اسماعیل_دیوانقطعه ها (فهرست)

شمارهٔ 113 - ایضا له فی صفة الفرس

1. صوفی نهاد عادت اسبم تو کّلست

2. قانع بود بهر چه خداداد، می خورد

3. نه رسم ادّخار شناسد نه جمع لوت

4. هر چه آیدش بدست بننهاد می خورد

5. بی زحمت غراره و انبار و توبره

6. روزیّ خویش از عدم آباد می خورد

7. زنبیل و دلو کهنه و جاروب و بوریا

8. هر چ آن بیافت فارغ و آزاد می خورد

9. هر کاه گل که از نم باران علی الفتوح

10. از بام و در در آخرش افتاد می خورد

11. وقتی به ژاژ خایی شاگرد بنده بود

12. و اکنون بعلم من به از استاد می خورد

13. دشنام زشت می دهدم زان بهر دو گام

14. چون حدّ قذف چوبی هشتاد می خورد

15. چون نیستش ز بی علفی قوّت نهوض

16. بیچاره تازیانۀ بیداد می خورد

17. روز و شبش به وعدۀ تو دم همی دهم

18. وازان دمم که زندگیش باد می خورد

19. اسبی که انده علفش خاطرم بسوخت

20. وصفش کجا درین دل ناشاد می خورد

21. از عشق کاه بر رخ من بوس می دهد

22. بر یاد سبزه خنجر پولاد می خورد

23. تا می کند ز وعدۀ کاه و جو تو یاد

24. ای بس گرسنگس که بدان یاد می خورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از آن اهل دل در پی هرکسند
* که باشد که روزی به مردی رسند
شعر کامل
سعدی
* اشکم احرام طواف حرمت می‌بندد
* گر چه از خون دل ریش دمی طاهر نیست
شعر کامل
حافظ
* هر شبنمی در این ره صد بحر آتشین است
* دردا که این معما شرح و بیان ندارد
شعر کامل
حافظ