شمارهٔ 114 - ایضا له
1. ای صدر روزگار به عهد تو روزگار
2. خون دلم بشادی هر خس چه می خورد ؟
3. روزی ز روی لطف نگویی که خود فلان
4. در حالتی چنین خود رده کس چه می خورد؟
5. از خورد چونکه جانوران را گزیز نیست
6. دانم که نیست جان مقدّس ، چه می خورد؟
7. از ما نیافت هیچ و کسی دیگرش نداد
8. و او خود نداشت دستگهی ، پس چه می خورد؟
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده