خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 121

1. دل رفت و می‌ندانم حالش که خود کجا شد

2. آزار او نکردم گوئی دگر چرا شد

3. هرجا که ظن ببردم رفتم طلب بکردم

4. پایم به سنگ آمد، پشتم ز غم دو تا شد

5. چندان که بیش جستم کم یافتم نشانش

6. گوئی چه حالش افتاد یارب دگر کجا شد

7. بردم بدو گمانی کز عشق گشت رسته

8. مانا که گشت عاشق ظنم مگر خطا شد

9. یا آب بود و ناگه اندر زمین فرو شد

10. یا مرغ بود و از دام پرید در هوا شد

11. گفتم دلی که دیده است پیرو غریب و خسته

12. کامروز چند روز است کز پیش ما جدا شد

13. ناگاه کودکی گفت دیدم دلی شکسته

14. در دام زلف یاری افتاد و مبتلا شد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مژدهٔ وصل توام ساخته بیتاب امشب
* نیست از شادی دیدار مرا خواب امشب
شعر کامل
وحشی بافقی
* چو لاله در قدحم ریز ساقیا می و مشک
* که نقش خال نگارم نمی‌رود ز ضمیر
شعر کامل
حافظ
* اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است
* زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد
شعر کامل
صائب تبریزی