خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 210

1. بس سفالین لب و خاکین رخ و سنگین جانم

2. آتشین آب و گلین رطل کند درمانم

3. دست بوسم که گلین رطل دهد یار مرا

4. گر دهد جام زرم دست بر او افشانم

5. منم از گل به گلین رطل خورم گلگون می

6. کو برم جام زر ایمه که نه نرگسدانم

7. رطل دریا صفت آرید که جام زردشت

8. گوش ماهی است بر او آتش دل ننشانم

9. دوستانم همه انصاف دهند از پی من

10. که چه انصاف ده و جورکش دورانم

11. گوش ماهی است نه خورد من و نه هم جام است

12. به گلین رطل دل از بند خرد برهانم

13. من که دریاکش و سرمست چو دریا باشم

14. گوش ماهی چه کنم؟ جام صدف چه ستانم

15. بوی خاکی که من از رطل گلین می‌شنوم

16. بردمد از بن هر موی گل و ریحانم

17. همه ماهی تن و آورده به کف جام صدف

18. من نهنگم نه حریف صدف ایشانم

19. ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاو

20. خون خرگوش کند آب‌خور مارانم

21. گاو زر ده به کف سامری و در کف من

22. آب خضری که در او آتش موسی رانم

23. جز بدین رطل گلین هیچ عمارت نکنم

24. چار دیوار گلین را که در او مهمانم

25. آهنین جامم و پر آه و انین دارم جان

26. نزیم بی‌دمکی آب که هم حیوانم

27. جوهری مغ شده و درج سفالین خم می

28. وز نگین گهر و رطل گلین میزانم

29. سیصد وشصت رگم زنده شود چون بدهد

30. سیصد و شصت درم سنگ گهر وزانم

31. هر که گوهر به دهان داشت جگر تشنه نماند

32. من که گوهر بخورم تشنه جگر چون مانم

33. ای عجب دل سبک و درد گرانتر شودم

34. هرچه من رطل گران سنگ سبکتر رانم

35. دوش با رطل گلین و می رنگین گفتم

36. کز شما گشت غم‌آباد دل ویرانم

37. ای می و رطل ندانم ز کدام آب و گلید

38. کاتش درد نشاندن به شما نتوانم

39. رطل بگریست که من ز آب و گل پرویزم

40. می بنالید که من خون دل خاقانم

41. چون به می خون جهان در گل افسرده خورم

42. چه عجب گر نتوان یافت به دل شادانم

43. من که خاقانیم از خون دل تاجوران

44. می‌کنم قوت و ندانم چه عجب نادانم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگرچه عارض جانان سرشک و روی من دارد
* یکی چون شاخ آذرگون یکی چون برگ نیلوفر
شعر کامل
امیر معزی
* به مبارکی و شادی چو نگار من درآید
* بنشین نظاره می‌کن تو عجایب خدا را
شعر کامل
مولوی
* گوهر پاک از کجا عالم خاک از کجا
* بر چه فرود آمدیت بار کنید این چه جاست
شعر کامل
مولوی