خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 232

1. ای قوم الغیاث که کار اوفتاده‌ایم

2. یاری دهید کز دل یار اوفتاده‌ایم

3. از ره روان حضرت او بازمانده‌ایم

4. از کاروان گسسته و بار اوفتاده‌ایم

5. در صدر دیده‌ای که چه اقبال دیده‌ایم

6. بر آستان نگر که چه زار اوفتاده‌ایم

7. از من دواسبه قافلهٔ صبر درگذشت

8. ما در میان راه و غبار اوفتاده‌ایم

9. اندر بلا همی کندم آزمون بلی

10. در آتش از برای عیار اوفتاده‌ایم

11. ای کاش یار غار نرفتی ز دست من

12. اکنون که پای بر دم مار اوفتاده‌ایم

13. خاقانی عزیز سخن بودم ای دریغ

14. آخر چه اوفتاد که خوار اوفتاده‌ایم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آدم مسکین به یک خامی که در فردوس کرد
* چاک شد چون دانه گندم دل اولاد او
شعر کامل
صائب تبریزی
* خموش حافظ و از جور یار ناله مکن
* تو را که گفت که در روی خوب حیران باش
شعر کامل
حافظ
* مرو با زاهد رعنا در این راه
* که ایشان را در این ره پا به جانیست
شعر کامل
شاه نعمت‌الله ولی