خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 233

1. یک نظر دوش از شکنج زلف او دزدیده‌ام

2. زیر هر تار صد شکنجی جهان جان دیده‌ام

3. دوش از آن سودا که جانم ز آن میان گوئی کجاست

4. مرغ و ماهی آرمید و من نیارامیده‌ام

5. بی‌میانجی زبان و زحمت گوش آن زمان

6. لابه‌ها بنموده‌ام لبیک‌ها بشنیده‌ام

7. گوهری کز چشم من زاد آفتاب روی تو

8. هم به دست اشک در پای غمش پاشیده‌ام

9. از نحیفی همچو تار رشته‌ام در عقد او

10. لاجرم هم بستر اویم وز او پوشیده‌ام

11. گرچه آن خوش لب جهان خرمی را برفروخت

12. من به دندان محنت او را به جان بخریده‌ام

13. او مرا بی‌زحمت من دوست دارد زین قبل

14. دشمن خاقانیم تا مهر او بگزیده‌ام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هرگز مگو که کعبه ز بت خوشتر است
* هر جا که هست جلوه ی جانانه خوشتر است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست
* صبح نزدیک است، در فکر شب تار خودست
شعر کامل
صائب تبریزی
* به رنگ زرد قناعت کن از ریاض جهان
* که رنگ سرخ به خون جگر شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی