خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 311

1. ای برقرار خوبی، با تو قرار من چه

2. از سکه گشت کارم، تدبیر کار من چه

3. زرین رخم ز عشقت بی‌آب و سنگ مانده

4. بر سنگ تو ندانم آب و عیار من چه

5. بر بوی وصل تا کی درد سر فراقت

6. آن می هنوز در خم چندین خمار من چه

7. دادم به باد عمری در انتظار روزی

8. این روز بی‌مرادی در انتظار من چه

9. دیدم به طالع خود عشق آمد اختیارم

10. این داغ ناامیدی بر اختیار من چه

11. زنهار تا نگویی کاین غم به صبر بنشان

12. گر صبر غم نشاندی پس زینهار من چه

13. گوئی به هیچ عهدی یک آشنا نبوده است

14. این قحط آشنایان در روزگار من چه

15. خاقانیا چه گویی آید به دست یاری

16. چون یار نیست ممکن سوداش یار من چه


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* حافظ چو آب لطف ز نظم تو می‌چکد
* حاسد چگونه نکته تواند بر آن گرفت
شعر کامل
حافظ
* بسر سر بالین من هر شب خیال زلف او
* دسته دسته سنبل خواب پریشان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی
* گفت دیوانه مشو دیده ز مهتاب بدوز
* وقت آن نیست‌که مهتاب به‌گز پیمایی
شعر کامل
قاآنی