خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 342

1. بر دیده ره خیال بستی

2. در سینه به جای جان نشستی

3. وز غیرت آنکه دم برآرم

4. در کام دلم نفس شکستی

5. مرهم به قیامت است آن را

6. کامروز به تیر غمزه خستی

7. تا خون نگشادم از رگ جان

8. تب‌های نیاز من نبستی

9. از چاه غمم برآوریدی

10. در نیمهٔ ره رسن گسستی

11. دیوانه کنی و پس گریزی

12. هشیار نه‌ای مگر که مستی

13. گر وصل توام دهد بلندی

14. هجران تو آردم به پستی

15. تو پای طرب فراخ می نه

16. ما و غم عشق و تنگ‌دستی

17. نگذاری اگر چنین که هستم

18. و امانمت آنچنان که هستی

19. خاقانی را نشایی ایراک

20. خود بینی و خویشتن پرستی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* صلاح از ما چه می‌جویی که مستان را صلا گفتیم
* به دور نرگس مستت سلامت را دعا گفتیم
شعر کامل
حافظ
* هر چند که گردید چو کافور مرا موی
* دل سرد نگردید ز دنیا سرمویی
شعر کامل
صائب تبریزی
* اگر آلوده درمان نسازی درد را صائب
* ز بیماری همان بیمار داری می شود پیدا
شعر کامل
صائب تبریزی