غزل شمارهٔ 365
1. هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری
2. یا راستتر ز قد تو باشد صنوبری
3. یا داشت خوبتر ز تو معشوق، عاشقی
4. یا زاد شوختر ز تو فرزند، مادری
5. گر بگذرم به کوی تو روزی هزار بار
6. بینم نشسته بر سر کویت مجاوری
7. یا دست بر دلی ز تو یا پای در گلی
8. یا باد در کفی ز تو یا خاک بر سری
9. کردی ز بیدلی تو مرا در جهان سمر
10. نی بیدلی است چون من و نی چون تو دلبری
11. نی چون من است در همه عالم ستمکشی
12. نی چون تو هست در همه گیتی ستمگری
13. پران شود ز زیر کله زاغ زلف تو
14. تا بر پرد ز بر دل من چون کبوتری
15. زان زلف عنبرینت رخم چنبری شود
16. تا پشت من خمیده شود همچو چنبری
17. گفتی چرا کشی سر زلف معنبرم
18. گویم که سازمش ز دل خویش مجمری
19. گوئی که شکر منت آید به آرزو
20. گویم حدیث در دهنت باد شکری
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده