خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 371

1. گرنه تو ای زود سیر تشنهٔ خون منی

2. با من دیرینه دوست چند کنی دشمنی

3. هست یقینم که من مهر تو را نگسلم

4. نیست در ستم که تو عهد مرا نشکنی

5. در طلب خون من قاعده‌ها می‌نهی

6. در ره امید من قافله‌ها می‌زنی

7. بر پی دو نان شوی از سر دون همتی

8. باز مرا ذم کنی از سر تر دامنی

9. دست به شاخ جفا از پی آن برده‌ای

10. تا رگ عمر مرا بیخ ز بن برکنی

11. گرنه مستمند دشمن خاقانیم

12. بهر چه گفتنم که تو دوست عزیز منی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ
* این زمان در زیر بار کوه منت می روم
* من که می دزدیدم از دست نوازش دوش را
شعر کامل
صائب تبریزی
* برو راست خم کرد و چپ کرد راست
* خروش از خم چرخ چاچی بخاست
شعر کامل
فردوسی