خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 60

1. آن نازنین که عیسی دلها زبان اوست

2. عود الصلب من خط زنار سان اوست

3. بس عقل عیسوی که ز مشکین صلیب او

4. زنار بندد ارچه فلک طیلسان اوست

5. هر دم لبش به خنده برآید مسیح نو

6. مانا که مریمی دگر اندر دهان اوست

7. فرسوده‌تر ز سوزن عیسی تن من است

8. باریک‌تر ز رشتهٔ مریم لبان اوست

9. آن لعل را به رشتهٔ مریم که درکشید

10. از سوزن مسیح که شکل میان اوست

11. گر بر دلم زبور بخوانند نشنود

12. کانجیر مرغش از لب انجیل خوان اوست

13. پیران کعبه لاف ز خاقانی آورند

14. ترسای روم کیست که خاقانی آن اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به سان‌ گوی کردم دل که دیدم آن صنم دارد
* زسنبل زلف چون چوگان و ازگل چهره چون میدان
شعر کامل
امیر معزی
* بر صحبت گل دل منه ای مرغ که چون تو
* گشتند درین باغ و گذشتند هزاران
شعر کامل
جامی
* ره نیکمردان آزاده گیر
* چو استاده‌ای دست افتاده‌گیر
شعر کامل
سعدی