خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 61

1. عیسی لبی و مرده دلم در برابرت

2. چون تخم پیله زنده شوم باز دربرت

3. چون شمع ریزم از مژه سیلاب آتشین

4. ز آن لب که آتش است و عسل می‌دهد برت

5. گر خود مگس شوم ننشینم بر آن عسل

6. ترسم ز نیش چشم چو زنبور کافرت

7. یاقوت هست زادهٔ خورشید نی مگوی

8. خورشید هست زادهٔ یاقوت احمرت

9. خون ریز ماست غمزهٔ جادوت پس چرا

10. خونین سلب شده است لب معجز آورت

11. مانا که هم لبت خورد آن خون که غمزه ریخت

12. کاینک نشان خون به لب شکرین درت

13. از نشترت سلاح دو بادام گاه جنگ

14. چشمم چو پسته پر رگ خونین ز نشترت

15. خاقانیی که بستهٔ بادام چشم توست

16. چون پسته بین گشاده دهان در برابرت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کیست حافظ تا ننوشد باده بی آواز رود
* عاشق مسکین چرا چندین تجمل بایدش
شعر کامل
حافظ
* اینهمه رفتند و مای شوخ چشم
* هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
شعر کامل
سعدی
* دایم گل این بستان شاداب نمی‌ماند
* دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
شعر کامل
حافظ