خاقانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 72

1. هر که در عاشقی قدم نزده است

2. بر دل از خون دیده نم نزده است

3. او چه داند که چیست حالت عشق

4. که بر او عشق، تیر غم نزده است

5. عشق را مرتبت نداند آنک

6. همه جز در وصال کم نزده است

7. دل و جان باخته است هر دو بهم

8. گرچه با دل‌ربای دم نزده است

9. آتش عشق دوست در شب و روز

10. بجز اندر دلم علم نزده است

11. یارب این عشق چیست در پس و پیش

12. هیچ عاشق در حرم نزده است

13. آه از آن سوخته‌دل بریان

14. کو بجز در هوات دم نزده است

15. روز شادیش کس ندید و چه روز

16. باد شادی قفاش هم نزده است

17. شادمان آن دل از هوای بتی

18. که بر او درد و غم رقم نزده است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتم بروی روشن تو روی برنهم
* گفتا که آب گل ببرد رنگ زعفران
شعر کامل
فرخی سیستانی
* گرم عذاب نمایی به داغ و درد جدایی
* شکنجه صبر ندارم بریز خونم و رستی
شعر کامل
سعدی
* تا ترکش افلاک پر از تیر شهاب است
* ما بی سر و پایان همه نارنج نشانیم
شعر کامل
صائب تبریزی