خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 103

1. کارم از دست دل فرو بستست

2. عقلم از جام عشق سرمستست

3. زلف او در تکسرست ولیک

4. دل شوریده حال من خستست

5. با دلم کس نمی کند پیوند

6. بجز از حاجبش که پیوستست

7. هر کجا در زمانه دلبندیست

8. دل در آن زلف دلگسل بستست

9. یا رب این حوری از کدام بهشت

10. همچو مرغ از چمن برون جستست

11. با منش هر که دید می‌گوید

12. فتنه بنگر که با که بنشستست

13. عجب از سنبل تو می‌دارم

14. که چه شوریدهٔ زبر دستست

15. دل ریشم چو در غمت خون شد

16. مردم دیده دست ازو شستست

17. گرچه بگسسته‌ئی دل از خواجو

18. بدرستی که عهد نشکستست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به ادب نافه گشایی کن از آن زلف سیاه
* جای دل‌های عزیز است به هم برمزنش
شعر کامل
حافظ
* مردمی و رادمردی زو همی بوید بطبع
* همچنان کز کلبه عطار بوید مشک و بان
شعر کامل
فرخی سیستانی
* تا غنچه خندانت دولت به که خواهد داد
* ای شاخ گل رعنا از بهر که می‌رویی
شعر کامل
حافظ