خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 139

1. از لعل آبدار تو نعلم برآتشست

2. زان رو دلم چو زلف سیاهت مشوشست

3. دیشب بخواب زلف خوشت را کشیده‌ام

4. زانم هنوز رشتهٔ جان در کشاکشست

5. هر لحظه دل به حلقهٔ زلفت کشد مرا

6. یا رب کمند زلف سیاهت چه دلکشست

7. چون لعل آبدار تو از روی دلبری

8. آبیست عارض تو که در عین آتشست

9. ساقی بده ز جام جم ارباب شوق را

10. آن می که در پیاله چو خون سیاوشست

11. گر بگذرد ز جوشن جانم عجب مدار

12. پیکان غمزهٔ تو که چون تیر آرشست

13. تا نقش بست روی ترا نقش بند صنع

14. در چشم من خیال جمالت منقشست

15. آن مشک سوده یا خط مشکین دلبرست

16. وان آفتاب یا رخ زیبای مهوشست

17. خواجو اگر چه روضهٔ خلدست بوستان

18. گلزار و بوستان برخ دوستان خوشست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* همه عمر با حریفان بنشستمی و خوبان
* تو بخاستی و نقشت بنشست در ضمیرم
شعر کامل
سعدی
* گل بخواهد چید بی‌شک باغبان
* ور نچیند خود فرو ریزد ز بار
شعر کامل
سعدی
* بی همگان به سر شود بی‌تو به سر نمی‌شود
* داغ تو دارد این دلم جای دگر نمی‌شود
شعر کامل
مولوی