خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 165

1. دلم با مردم چشمت چنانست

2. که پنداری که خونشان در میانست

3. خطت سرنامهٔ عنوان حسنست

4. رخت گلدستهٔ بستان جانست

5. شبت مه پوش و ماهت شب نقابست

6. گلت خود روی و رویت گلستانست

7. گلستان رخت در دلستانی

8. بهشتی بر سر سرو روانست

9. چرا خورشید روز افروز رویت

10. نهان در چین شبگون سایبانست

11. کمان داران چشم دلکشت را

12. خدنک غمزه دایم در کمانست

13. بساز آخر زمانی با ضعیفان

14. که حسنت فتنه آخر زمانست

15. چرا خفتست چشم نیم مستت

16. ز مخموری تو گوئی ناتوانست

17. ز زلفت موبمو خواجو نشانداد

18. از آن انفاس او عنبر فشانست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* از متاع عاریت بر خود دکانی چیده ام
* وام خود خواهد ز من هر دم طلبکاری جدا
شعر کامل
صائب تبریزی
* تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب
* صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند
شعر کامل
فروغی بسطامی
* بر تن چه زنی گلاب و کافور
* این شعله در استخوان گرفته
شعر کامل
حزین لاهیجی