خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 177

1. من بقول دشمنان هرگز نگیرم ترک دوست

2. کز نکورویان اگر بد در وجود آید نکوست

3. گر عرب را گفتگوئی هست با ما در میان

4. حال لیلی گو که مجنون همچنان در جستجوست

5. چون عروس بوستان از چهره بگشاید نقاب

6. بلبل ار وصف گل سوری نگوید هرزه گوست

7. گر چه جانان دوست دارد دشمنی با دوستان

8. دشمن جان خودست آنکس که برگردد ز دوست

9. همچو گوی ارزانکه سرگردان چوگان گشته‌ئی

10. سر بنه چون در سر چوگان هوای زخم گوست

11. کاشگی از خاک کویش من غباری بودمی

12. کانکه او را آبروئی هست پیشش خاک کوست

13. چشمهٔ جانبخش خضرست آن که آبش جانفرانست

14. روضهٔ بستان خلدست این که بادش مشکبوست

15. چون صبا حال پریشانی زلفت شرح داد

16. هیچ می‌دانی کز آنساعت دلم در بند اوست

17. با تو خواجو را برون از عشق چیزی دیگرست

18. ورنه در هر گوشه ماهی سرو قد لاله روست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گریبان چاکی عشاق از ذوق فنا باشد
* الف در سینه گندم زشوق آسیا باشد
شعر کامل
صائب تبریزی
* ساقیا در گردش ساغر تعلل تا به چند
* دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش
شعر کامل
حافظ
* فتنه برانگیخت دل خون شهان ریخت دل
* با همه آمیخت دل گر چه جدا می‌رود
شعر کامل
مولوی