خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 188

1. غرهٔ ما جز آن عارض شهرآرا نیست

2. شاخ شمشاد چو آن قامت سروآسا نیست

3. روج بخشست نسیم نفس باد بهار

4. لیک چون نکهت انفاس تو روح‌افزا نیست

5. باغ و صحرا اگر از روضهٔ رضوان بابیست

6. بی تو ما ار هوس باغ و سر صحرا نیست

7. در چمن سرو سرافراز که کارش بالاست

8. سرفرازست ولی چون تو سهی بالا نیست

9. گرچه دانم که تو داری دل ریشم یارا

10. با تو چون فاش بگویم که مرا یارانیست

11. بر وچودم به خیال سرزلف سیهت

12. نیست موئی که درو حلقه‌ئی از سودانیست

13. امشب از دست مده وقت و ز فردا بگذر

14. که شب تیرهٔ سودازده را فردا نیست

15. چند گوئی که ز گیسوی بتان دست بدار

16. که ترا قصهٔ درازست و مرا پروا نیست

17. مدتی شد که ز دل نام و نشان نشنیدم

18. زانکه عمریست کزو نام و نشان پیدا نیست

19. زشت خوئی نپسندند ز ارباب جمال

20. کانکه زیباست ازو عادت بد زیبا نیست

21. تا شدی حلقه بگوش لب لعلش خواجو

22. کیست کو لؤلؤی الفاظ ترا لالا نیست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* رنگ خون دشمنان بر پیکر شمشیرشان
* راست گویی چون شقایق رسته بر نیلوفرست
شعر کامل
امیر معزی
* شرمش از چشم می پرستان باد
* نرگس مست اگر بروید باز
شعر کامل
حافظ
* از رهگذر خاک سر کوی شما بود
* هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد
شعر کامل
حافظ