خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 251

1. چون طره عنبر شکنش در شکن افتد

2. از سنبل تر سلسله برنسترن افتد

3. دانی که عرق بر رخ خوبش بچه ماند

4. چون ژاله که بر برگ گل یاسمن افتد

5. کام دل شوریده ز لعل تو برآرم

6. گر چین سر زلف تو در دست من افتد

7. چون وقت سحر گل بشکر خنده درآید

8. از بلبل شوریده فغان در چمن افتد

9. طوطی که شکر می‌شکند در شکرستان

10. نادر فتد ار همچو تو شیرین سخن افتد

11. لعل لب در پوش تو چون در سخن آید

12. خون در جگر ریش عقیق یمن افتد

13. هر کو چو من از عشق تو بی خویشتن افتاد

14. در دام غم از درد دل خویشتن افتد

15. خواجو چو برد سوز غم هجر تو در خاک

16. آتش ز دل سوخته‌اش در کفن افتد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ابر و باران و من و یار ستاده به وداع
* من جدا گریه کنان، ابر جدا، یار جدا
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* زنگ صحبت را به خلوت می توان از دل زدود
* زندگانی در جهان بی گوشه دل مشکل است
شعر کامل
صائب تبریزی
* سعدی از جور فراقت همه روز این می‌گفت
* عهد بشکستی و من بر سر پیمان بودم
شعر کامل
سعدی