خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 291

1. من خاک آن بادم که او بوی دلارام آورد

2. در آتشم ز آب رخش کاب رخ من می‌برد

3. آنکو لبش گاه سخن هم طوطی و هم شکرست

4. طوطی خطش از چه رو پر بر شکر می‌گسترد

5. سرو از قد چون عرعرش گل پیش روی چون خورش

6. این دست بر سر می‌زند و آن جامه بر تن می‌درد

7. من تحفه جان می‌آورم بهر نثار مقدمش

8. وان جان شیرین از جفا ما را بجان می‌آورد

9. زلف سیه کارش نگر و آنچشم خونخوارش نگر

10. کاین قصد جانم می‌کند و آن خون جانم می‌خورد

11. هنگام تیر انداختن گر بر من آرد تاختن

12. در پای او سر باختن عاشق بجان و دل خرد

13. بگذشتی و بگذاشتی ما را و هیچ انگاشتی

14. جانا ز خشم وآشتی بگذر که این هم بگذرد

15. گه گه به چشم مرحمت برما نظر می‌کن ولی

16. سلطان ز کبر و سلطنت در هر گدائی ننگرد

17. زان سنبل عنبر شکن خواجو چو می‌راند سخن

18. می‌یابم از انفاس او بوئی که جان می‌پرورد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* باد نوروز که بوی گل و سنبل دارد
* لطف این باد ندارد که تو می‌پیمایی
شعر کامل
سعدی
* جهان بر آب نهادست و زندگی بر باد
* غلام همت آنم که دل بر او ننهاد
شعر کامل
سعدی
* چو گفتمش که دلم را نگاه دار چه گفت
* ز دست بنده چه خیزد خدا نگه دارد
شعر کامل
حافظ