خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 345

1. درد من دلخسته بدرمان که رساند

2. کار من بیچاره بسامان که رساند

3. از ذره حدیثی برخورشید که گوید

4. وز مصر نسیمی سوی کنعان که رساند

5. دل را نظری از رخ دلدار که بخشد

6. جانرا شکری از لب جانان که رساند

7. از مور پیامی به سلیمان که گذارد

8. وز مرغ سلامی به گلستان که رساند

9. آدم که بشد کوثرش از دیدهٔ پر آب

10. بازش بسوی روضهٔ رضوان که رساند

11. شد عمر درین ظلمت دلگیر بپایان

12. ما را به لب چشمهٔ حیوان که رساند

13. گر فیض نه از دیده رسد سوختگانرا

14. هر دم بره بادیه باران که رساند

15. درویش که همچون سگش از پیش برانند

16. او را به سراپردهٔ سلطان که رساند

17. بی جاذبه‌ئی قطع منازل که تواند

18. بی راهبری راه بیابان که رساند

19. شد سوخته از آتش دوری دل خواجو

20. این قصهٔ دلسوز بکرمان که رساند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بهر موئی از آن زلف پریشان
* دل جمعی پریشان می‌توان یافت
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* چندان بود کرشمه و ناز سهی قدان
* کاید به جلوه سرو صنوبرخرام ما
شعر کامل
حافظ
* چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود
* بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
شعر کامل
مولوی