غزل شمارهٔ 359
1. خورشید را به سایهٔ شب در نشاندهاند
2. شب را بپاسبانی اختر نشاندهاند
3. چیپور را ممالک فغفور دادهاند
4. مهراج را بمسند خان برنشاندهاند
5. تا خود چه دیدهاند که چیپال هند را
6. ترکان بپادشاهی خاور نشاندهاند
7. همچون مگس بتنگ شکر برنشسته است
8. خالی که برعقیق چو شکر نشاندهاند
9. گوئی که دانهئی بقمر برفشاندهاند
10. یا مهرهای ز غالیه در خور نشاندهاند
11. یا خازنان روضهٔ رضوان بلال را
12. در باغ خلد برلب کوثر نشاندهاند
13. گفتم که خال همچو سیه دانهٔ ترا
14. برقرص آفتاب چه در خور نشاندهاند
15. گفتا بروم خسرو اقلیم زنگ را
16. گوئی که بر نیابت قیصر نشاندهاند
17. برخیز و باده نوش که مستان صبح خیز
18. آتش به آب دیدهٔ ساغر نشاندهاند
19. خون جگر که بر رخ خواجو چکیده است
20. یاقوت پارهئیست که در زر نشاندهاند
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده