خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 380

1. کسی که پشت بر آن روی چون نگار کند

2. باختیار هلاک خود اختیار کند

3. نه رای آنکه دلم دل ز یار برگیرد

4. نه روی آنکه تنم پشت بر دیار کند

5. ز روزگار هرآن محنتم که پیش آمد

6. دلم شکایت آنهم بروزگار کند

7. بیا و بر سر چشمم نشین که در قدمت

8. بسا که دیده بدامن گهر نثار کند

9. بناسزای رقیب از تو گر کناره کنم

10. دلم سزای من از دیده در کنار کند

11. اگر ز تربت من سر برآورد خاری

12. هنوز در دلم آن خار خار خار کند

13. ببوی خال تو جانم اسیر زلف تو شد

14. برای مهره کسی جان فدای مار کند

15. خمار می‌کندم بی لب تو می خوردن

16. اگر چه مست کی اندیشه از خمار کند

17. گر از وصال تو خواجو امید برگیرد

18. خیال روی تو بازش امیدوار کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آدمی مخفیست در زیر زبان
* این زبان پرده‌ست بر درگاه جان
شعر کامل
مولوی
* شب مردان خدا روز جهان افروزست
* روشنان را به حقیقت شب ظلمانی نیست
شعر کامل
سعدی
* جامه نیلی گشت و از سیلی رخم نیلوفری
* عاقبت این بود رنگم زین خم خاکستری
شعر کامل
وحشی بافقی