خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 381

1. نور رویت تاب در شمع شبستان افکند

2. اشکم آتش در دل لعل بدخشان افکند

3. ای بسا دود جگر کز مهر رویت هر شبی

4. شمع عالمتاب گردون در شبستان افکند

5. صوفی صافی گر از لعل تو جامی در کشد

6. خویشتن را در میان می پرستان افکند

7. راستی را ترک تیرانداز مستت هر نفس

8. کشته‌ئی را از هوا برخاک میدان افکند

9. درج یاقوت گهر پوشت چو گردد در فشان

10. از تحیر خون دل در جان مرجان افکند

11. یک نظر در کار خواجو کن که هر شب در فراق

12. ز آتش مهرت شرر در کاخ کیوان افکند

13. نزد طوفان سرشکش بین که ابر نوبهار

14. از حیا آب دهن بر روی عمان افکند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* هوش و عقلم برده‌اند از دل تمام
* آن دو نرگس بر رخ چون نار یار
شعر کامل
سنایی
* چو بستی کمر بر در راه آز
* شود کار گیتیت یکسر دراز
شعر کامل
فردوسی
* بر هر مژه خونی که مرا درتن بود
* چون دانهٔ نار بر سر سوزن بود
شعر کامل
انوری