خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 388

1. چنانکه صید دل آن چشم آهوانه کند

2. پلنگ صید فکن قصد آهوان نکند

3. چو تیر غمزهٔ خونریز در کمان آرد

4. دل شکستهٔ صاحبدلان نشانه کند

5. سپاه زنگ چو از چین بنیمروز کشد

6. شکنج زلف و بناگوش را بهانه کند

7. هزار دل ز سر شانه‌اش فرو بارد

8. چو ترک سیم عذارم نغوله شانه کند

9. بدانکه مرغ دل خسته‌ئی بقید آرد

10. ز زلف تا فتنه دام و ز خال دانه کند

11. ازین قدر چه کم آید ز قدر و حشمت شاه

12. که یک نظر بگدایان خیلخانه کند

13. اگر بچرخ برافشاند آستین رسدش

14. کسی که سرمه از آن خاک آستانه کند

15. کجا رسم بمکانت که پشه نتواند

16. که در نشیمن سیمرغ آشیانه کند

17. چو بر زمانه بهر حال اعتمادی نیست

18. نه عاقلست که او تکیه بر زمانه کند

19. دل شکستهٔ خواجو چو از میانه ربود

20. چرا ندیده گناهی ازو کرانه کند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نگشاید فقیر روزۀ خویش
* جز به نان جوین و ترّه و دوغ
شعر کامل
جامی
* این باد بهار بوستانست
* یا بوی وصال دوستانست
شعر کامل
سعدی
* بوی پیراهن غباری از دل ما بر نداشت
* جذبه ای خواهم که یوسف را به کنعان آورد
شعر کامل
صائب تبریزی