خواجوی کرمانی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارهٔ 437

1. گر مرا بخت درین واقعه یاور نشود

2. چکنم صبر کنم گر چه میسر نشود

3. صورت حال من از زلف دلاویز بپرس

4. گر ترا از من دلسوخته باور نشود

5. شور عشق تو برم تا بقیامت در خاک

6. زانکه گر سر بشود شور تو از سر نشود

7. هر درونی که درو آتش عشقی نبود

8. روشنست این همه کس را که منور نشود

9. مگرم نامزد زندگی از سر برود

10. که چو شمعم همه شب دود بسر برنشود

11. دوستان عیب کنندم که برآرم دم عشق

12. عود اگر دم نزند خانه معطر نشود

13. خواجو از درد جدائی نبرد جان شب هجر

14. اگرش نقش تو در دیده مصور نشود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به باده دست میالای کان همه خون است
* که قطره قطره چکیده ست از دل انگور
شعر کامل
ظهیر فاریابی
* نقش پای رفتگان هموار سازد راه را
* مرگ را داغ عزیزان بر من آسان کرده است
شعر کامل
صائب تبریزی
* نه من خام طمع عشق تو می‌ورزم و بس
* که چو من سوخته در خیل تو بسیاری هست
شعر کامل
سعدی